کافه دلتنگی

کافه را گرد دلتنگی گرفته
صندلی های خالی...
و فنجان هایی از تنهایی لبریز !

دلتنگی و سفر

دلتنگی ام را
به سفر گره می زنم...!
تاجاده
یاد تو را
درمن گم کند...!
راستین راد

دلتنگ می شوم

نه یادی
نه خاطره ای
نه حرفی از تو باقی ست...!
اما من
با هرچیزی که شبیه توست
فرو می ریزم
می شکنم
دلتنگ می شوم...!!؟
راستین راد

دلتنگی هایی که

گلوی آدم را
باید گاهی بتراشند
تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود
دلتنگی هایی که جایشان نه در دل

که در گلوی آدم است

دلتنگی هایی که می توانند آدم را خفه کنند . . .

متن جدید دلتنگی

کفشهایم که جفت میشوند دلم هوای رفتن میکند ؛

چه کودکانه دل من تنگ میشود بی آنکه بدانم چه کسی دلتنگ من است !