واژه ی دوستت دارم برای عظمت قلب مهربانت چقدر بی درنگ است
وقتی تو سرچشمه ی تمام خوبیهایی
در قفس تنهاییم تنها یاد توست که مرا به اوج همه ی دوست داشتنها به پرواز در می آورد
عشق یعنی راه رفتن زیر باران
عشق یعنی من می روم تو بمان
عشق یعنی آن روز وصال
عشق یعنی بوسه ها در طوله سال
عشق یعنی پای معشوق سوختن
عشق یعنی چشم را به در دوختن
عشق یعنی جان می دهم در راه تو
عشق یعنی دستانه من دستانه تو
عشق یعنی می برم تا اوج تورو
عشق یعنی حرف من در نیمه شب
عشق یعنی اسم تو واسم میاره تب
عشق یعنی انقباظو انبصاط
عشق یعنی درده من درده کتاب
عشق یعنی زندگیم وصله به توست
عشق یعنی قلب من در دست توست
عشق یعنی عشقه من زیبای من
عشق یعنی عزیزم دوستت دارم
به چشمانت که رنگ آب دریاست، به آن نازی که در چشم تو پیداست
به گلهای بهار و عشق و مستی ، فدایت میشوم هر جا که هستی
کابوس نبودی که رهایت بکنم ، از خاطره عشق جدایت بکنم
آنقدر عزیزی که دلم می خواهد ، هرچیز که دارم به فدایت بکنم