اس ام اس جدید

اس ام اس عاشقانه سال 99 ، دل نوشته جدید ، جملات زیبا 2020 ، متن دلتنگی 99 ، استاتوس قشنگ 99 ، شعر جدید ، جمله های ناب ، اسمس غمگین سال 1399، دوبیتی لاو ، پیام کوتاه دوستت دارم

اس ام اس جدید

اس ام اس عاشقانه سال 99 ، دل نوشته جدید ، جملات زیبا 2020 ، متن دلتنگی 99 ، استاتوس قشنگ 99 ، شعر جدید ، جمله های ناب ، اسمس غمگین سال 1399، دوبیتی لاو ، پیام کوتاه دوستت دارم

نخندید

پوست و استخوانم ، نخندید
فولاد هم آب می شود ...
آتش که به جانش می افتد !
"رضا محبی راد"

بعد از رفتن تو

لباس هایم به تنم زار می زنند
کفش هایم می خندند
به ریش من ...
منی که بعد از تو در برابر آینه ای شکسته
نشسته است
و فیلم
اشک ها و لبخند ها را تماشا می کند ...

مرا کشته اند

خیلی ها با دست خود
مرا کشته اند
خیلی ها با دست خود
مرا کفن کرده اند
خیلی ها با دست خود
مرا به خاک سپرده اند
اما
عجیب اینجاست
که من زنده ام هنوز ... !
"سید علی صالحی"

های‌های

خودم را می‌زنم به خیابان‌های
شب‌های ...
سیگارهای ...
های‌هایِ من‌ی که از خلأ پُر بود
همین‌طور برای خودم می‌خندم
همین‌طور برای خودش اشک می‌آید...
"گروس عبدالملکیان"

کسی برایت گریه نمی کند

چشمهایت, از ساعت بیرون زده اند
و قلبِ من از دهانم
این دقیقه هایِ فلج شده
تو را رویِ دستهایشان می برند
کسی برایت گریه نمی کند
و من روبرویِ خودم می نشینم
ناخن هایِ پایم را, سوهان می کشم
و فکر آنهایی هستم که از فردا
خوابت را... از شب هایِ این شهر خواهند چید
"آزاده پیرای"

بی امید دیدار

نیم نگاهی رد و بدل شد
روشن بود وساده
سلام و احوال پرسی
به اندازه ئ شرط ادب
او شکل خوشبخت ها
تو نمونه ئ کامل یک فلک زده
ساده و روشن
راه تان را کشیدید رفتید ...
بی امید دیداری
حتی به اندازه ئ شرط ادبـــــ !
"سارا اردهالی"

تو سکوتی

تو ساعتی
تو چراغی
تو بستری
تو سکوتی
چگونه می توانم که غایبت بدانم ؟
مگر که خفته باشی در اندوه هایت ...
تو واژه ای
تو کلامی
تو بوسه ای
تو سلامی
چگونه می توانم که غایبت بدانم ؟
مگر مرده باشی در نامه هایت ...
تو یادگاری
تو وسوسه ای
تو گفت و گوی درونی
چگونه می توانی که غایبم بدانی ؟
مگر که مرده باشم من درحافظه ات ...
"محمدعلی سپانلو"

سردتر از همیشه

به من تلنگُری بزن
شاید, از این خوابِ تکه پاره بِپَرَم
نیمهء خالی لیوانم تَرَک خورده
هنوز چایم را نخورده بودم
که...
پاییز بی خداحافظی رفت
و تقویم را, تلخ قورت دادم
نردبانی, به سمت چشمهایت بگذار
این "زمســـــتان"
سردتر از همیشه خواهد بود
"آزاده پیرای"

از آینه ها بپرس

تَرَک خورده ام
مثلِ بیابانی زیر پونزِ نقشه
حالِ مرا از آینه ها بپرس
آنجا که جوانی ام را
از هیچ "جراحی" نخریدم
و شبیه خودم ماندم
این فصل هایِ "لعنتی"
از من دور می شوند
و به "تو" نزدیک
یک جایِ کار می لنگد!
سوت نزن...
هیچ پایِ لنگی به موقع
به پایان نمی رسد
"آزاده پیرای"

شاعر خداست

گفته بودی
شعری برای تو بگویم
چه بگویم؟!
تو خودِ شعری
شاعرت
خداست
و من
خواننده ی پروپاقرصِ مجموعه‌ی چشم‌های تو ...
"فاضل ترکمن"