صدا …
دوربین …
حرکت …
باز هم برایم نقش بازی کن !
هنوز آنقدر ضعیف نشده ام
که خطرِ ریزشِ این کـوه را جار بزنم
اما تــــو
حوالیِ من که می رسی احتیاط کن
من اگر دختر نفرین شده ی اندوهم
یا که از نسل گلی هرزه میان کوهم
تو هم آن آدمک چوبیه پیمان شکنی
که فقط لایق آتش زدنی
وفا ! یعنی این که :
بعد از رفتنت
حتی نگذاشتم کسی بفهمد مرا دور زدی !
نــَـمـَــکــ بَـــر زَخمــَم نَپـــــــاش
یادَت باشَـــــــــــــــــــــــد
این نَـــمَـــــکـــ هـــارا از سـَـــرِ سُـــفره ی دِلِ مَـــــن بَــــرداشتی...
تمام شدن من پایان من نیست... آغاز بی لیاقتی توست
خــودَم قَبـــول دارم کـــهنه شـــده ام
آنـــقدر کــهنه...
کــه می شــوَد
رویِ گَرد و خـــاک تَنـــَم
یــادگــاری نــوشت...
بنویس
و...
برو.....
تنهایى با ارزشه چون خالی از انسانهاى بى ارزشه...
تقصیر تو نیست، مقصر معلم دستور زبان فارسی بود:
به من نگفت که من با هر تویی ما نمیشود!
امروز به "آنهایی" می اندیشم که روی "شانه هایم" گریه کردند
و نوبت "من" که شد "شانه " خالی کردند !!!