-
کوتاه نمی آییم
چهارشنبه 18 شهریورماه سال 1394 13:24
محشر را من و باد به پا خواهیم کرد وقتی هیچکدام کوتاه نمی آییم از لمس موهایت... آیدین دلاویز
-
از همه عمـــــر می تــوان گــذشت
چهارشنبه 18 شهریورماه سال 1394 13:23
از زنـــدگی از خــــوشی ها از همه عمـــــر می تــوان گــذشت اما از تــو نـــمی توان رد شد بانـــو ! چـــه نــسـبتی با خــدا داری که برگشـتن از تو را کفـــر می دانم ؟ آیدین دلاویز
-
آرام خواهیم گرفت
چهارشنبه 18 شهریورماه سال 1394 13:21
عاقبت همهی ما زیر این خاک آرام خواهیم گرفت ما که روی آن دمی به همدیگر مجال آرامش ندادیم آنا آخماتووا
-
آدم فقط یکبار عاشق می شود
چهارشنبه 18 شهریورماه سال 1394 13:18
به هرکسی که می رسی ، می گوید : آدم فقط یکبار عاشق می شود ... دروغ است … تو باور نکن … مثلاً خود من ، هرروز ، دوباره ، عاشقت می شوم
-
چون بهاران می رسد
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:40
بیثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی چون بهاران می رسد با من خزانی می کند شهریار
-
"چـادر سـیاه" مـادرم
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:40
"چـادر سـیاه" مـادرم گوشه اش را می گرفتم و راهم را از میان هیاهوی بازار پیدا می کردم زبری اش، بهتر از هر دست نوازشگری مرهمِ اشکهایم می شد حالا در این بیـراهه ... منِ سرگردان و گریان چه کنم ...!؟ فرزاد شاهی زارع
-
می نشینی
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:35
می نشینی دستانت گره ای و بندهای کفشت چشمانت برمی خیزند نگاهت گره ای و بندهای جانم... مجید ترک تتاری
-
گُل رُز
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:33
دیروز وقتی کسی در حضور من، اسم تو را بلند گفت، طوری شدم ... که انگار گُل رُزی از پنجره ی باز به اتاق پرت شده باشد … ویسواوا شیمبورسکا
-
اشتباه بود
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:32
گفته بودم؛ فراموشی زمان میخواهد... اشتباه بود فراموشی زمان نمیخواهد فراموشی دل میخواست که آن هم پیش تو ماند اُزدمیر آصف
-
چقدر سکوتت آشناست
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:30
چقدر سکوتت آشناست... ما در کدام تنهایی همدیگر را دیده ایم ؟!
-
فراموش کردن
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:29
یک مرد برای عاشق شدن به یک لحظه نیاز دارد برای فراموش کردن به یک عمر نزار قبانی
-
کجایی علاقه ی من
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:29
میخواستم دوستت داشته باشم خودت را نداشتم … کجایی علاقه ی من؟ امیر طاهری
-
روزگار نکبتی شده
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:27
روزگار نکبتی شده ... آنقدر که آدم دلش میخواهد مدام به خاطره هاش چنگ بیاندازد و آنجاها دنبال چیزی بگردد ... عباس معروفی
-
کاسه بدست
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:26
همیشه اینطور بوده تو میروی و من کاسه بدست ! شهاب خرمی
-
کوه ها با هم اند
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:25
کوه ها با هم اند و تنهای اند هم چو ما ، باهمانِ تنهایان ! شاملو
-
تو رفته ای
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:23
تو رفته ای و بحرانِ نوشیدن چای بی تو در این خانه مهمترین بحران خاورمیانه است و این احمق ها هنوز سر نفت می جنگند . . ! پوریا عالمی
-
لزومی نمی بینم
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:20
ممکن است که من منکر چیزی باشم ولی لزومی نمی بینم که آن را به لجن بکشم یا حق اعتقاد به آن را از دیگران سلب کنم آلبر کامو
-
عشق من
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:19
عشق من بارها با نفسهام به نقطه نقطهی تنت گفتهام: دوست داشتن تو گفتنی نیست تماشایی ست دستهام شاهدند عباس معروفی
-
حالم را نپرس
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:17
حالم را نپرس ! نگذار دروغ بگویم : خوبم ... خیالت راحت می شود و من تنهاتر می شوم ... فاروق مظلومی
-
در عمق چشمانت
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:15
در عمق چشمانت خواستنی بزرگ جاری است من به تو فکر می کنم و غریزه ای تند و سیل گون که تو را از مرز کلمات عبور خواهد داد طاهره صفارزاده
-
تضاد میان دگرگونی آدم ها
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:13
زمان آدم ها را دگرگون می کند اما تصویری را که از ایشان داریم ثابت نگه می دارد هیچ چیزی دردناکتر از این تضاد میان دگرگونی آدم ها و ثبات خاطره نیست !
-
جرأت فکر کردن به تو را ندارم
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:12
به جنگ که فکر میکنم زخمی می شوم به کویر که فکر می کنم تــَرَک برمى دارم به آسمان که فکر مى کنم پایین مى افتم و هر وقت به جنگل مى اندیشم گله اى گوزن ها از رویم رد مى شود جرأت فکر کردن به تو را ندارم "دریا" نام عمیقى براى یک معشوقه است و من هیچوقت شنا کردن بلد نبوده ام . . .
-
غرق در بدنامی
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:10
هر کس مرگ را بر بدنامی ترجیح بدهد، جان خود را نجات داده شرافتمندانه خواهد زیست ولی کسی زیستن را ترجیح میدهد غرق در بدنامی جان خواهد داد !
-
هیچ کس تکرار من نخواهد شد
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:08
روزی میرسد که دلت برای هیچ کس به اندازه ی من تنگ نخواهد شد برای نگاه کردنم خندیدنم اذیت کردنم برای تمام لحظاتی که در کنارم داشتی روزی خواهد رسید در حسرت تکرار دوباره ی من خواهی بود می دانم روزی که نباشم "هیچ کس تکرار من نخواهد شد"
-
کم و بیش
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:05
اگر آدمی برای "چراییِ" زندگانى خود پاسخى داشته باشد، کم و بیش با هر "چگونه اى" مى سازد ... نیچه
-
ﺗﻜﻪ ﺗﻜﻪ ﺍﻡ
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:04
ﻫﻤﻴﺸﻪ بر آنم ﺗﺎ ﺩِﻝ ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﻧﺸﻜﻨﻢ ! ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ ، ﺗﻜﻪ ﺗﻜﻪ ﺍﻡ ... ﺍﻳﻠﻬﺎﻥ ﺑﺮﻙ
-
پیش خود می گویم
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:03
گاه گاهی که دلم می گیرد پیش خود می گویم : آن که جانم را سوخت یاد می آرد از این بنده هنوز ...!؟ حمید مصدق
-
پیش خود می گویم
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:02
گاه گاهی که دلم می گیرد پیش خود می گویم : آن که جانم را سوخت یاد می آرد از این بنده هنوز ...!؟ حمید مصدق
-
پیش خود می گویم
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:02
گاه گاهی که دلم می گیرد پیش خود می گویم : آن که جانم را سوخت یاد می آرد از این بنده هنوز ...!؟ حمید مصدق
-
ساده بودم
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1394 22:00
ساده بودم ساده دیدم ساده باختم ساده عاشق شدم ساده حفظش کردم ساده کنارش ماندم ساده گفتم دوستت دارم ساده نگاهم کرد و خندید ساده گفت از تو دلیل میخواهم ساده از کنارم گذشت و بی دلیل رفت غافل از اینکه عشق نیازی به دلیل نداره و بی خبر از اینکه چیزی که ابدی و ماندگارست سادگیست