از من تا خدا راهی نیست
فاصله ایست به درازای من تا من ...
و در این هیاهوِی غریب ...
من ، این من را نمیابم!
هـمـیـشـه ، پُــخــتـه تـــر نــمیـشی !
گـــاهــی ، میسـوزی و .. تــَه میگیـــری !
فراموش می شوم
راحت تر از رد پایی بر برف
که زیر برفی تازه دفن می شود
راحت تر از خاطره ی عطر گیجی در هوا
که با رهگذری تازه از کنارت رد می شود
مـی دانـم !
تـو کـه بـاشـی
یـک ریـز شـعـر مـی گـویـم
مـن از چـشـم هـای تـو
شـعـرهـایـم را کِـش مـی روم
سـاعـتـی چـنـد مـی گـیـری
کـه بـا مـن نـبـاشـی
هـر روسـپـی قـیـمـتـی دارد
مـی خـواهـم نـبـودنـت را بـخـرم
تـنـهـایـی!
این روزها پر است از انسانهایی با ظاهر زیبا
که هر روز لباسی نو بر تن میکنند
ولی نزدیکشان که میشوی
بوی کهنگی اندیشه هایشان
خیلی آزارت میدهد
خداحافظ تابستان
یادت باشد
روزهای گرمت به سردی گذشت...!
آدم ها لالت می کنند...
بعد هی می پرسند...
چرا حرف نمی زنی؟؟!
این خنده دارترین نمایشنامه ی دنیاست...
افسانه ها را رهــــــــا کن
دوری و دوستی کدام است؟؟
فاصله هایند که دوستی را میبلعند !!!
تـــــــــــو اگر نباشی
دیگری جایت را پر میکند...
به همین ســــــــــــادگی...