میان این همه مفاهیم پیچیده ریاضی تنها حکایت اعداد فرد را خوب آموخته بود
" فرد " آن یک نفر است که وقتی زوج ها با هم میروند،
او باید یک تنه جور تنهایی اش را بکشد ...
در اندوه دوری در ازدحام دلتنگی
در سرگشتگی میان فاصله ها
بی تو مانده ام ای همچو نفس
همیشه میان سینه ای میان دلتنگیهایم
اما مراقب باش گم نشوی...
گاهی احساس میکنی که اگه وقت بذاری و به یه سیب زمینی پخته عشق بورزی،
بیشتر جواب میده تا به بعضی آدما …
اولا به نظر می رسید که زندگی بی تو یعنی هیچ …
حالا که رفتی فهمیدم که فقط به نظر می رسید …
کاش همه می فهمیدند که دل بستن به کلاغی که دل دارد،
بهتر از دل باختن به طاووسی است که فقط ظاهر زیبا دارد …
یه بیماریه مادرزادیه لاعلاج داریم :
“هرکی رو میبینیم فکر میکنیم آدمه”
رابطه ای که توش التماس باشه …
ساعت ۹ بزارین دم در خونه تا شهرداری ببره …
تنهایی را دوست دارم …
بی دعوت می آید ، بی منت می ماند ، بی خبر نمیرود …
تنهایی یعنی گوشیت نقش MP3 Player رو داشته باشه …
یک پیاده رو تقریبا خلوت :
یک مرد ، یک زن ، یک زوج ؛ خوشبختیشان پای خودشان !
یک مرد ، یک مرد ، یک شراکت ؛ سود و ضرررش پای خودشان !
یک زن ، یک زن ، یک رفاقت ؛ معرفت و اعتمادشان پای خودشان !
و انتهای پیاده رو …
یک من ، یک تنهایی ، یک رنج ؛ آخر و عاقبتش پای تو !