مرا صد بار از خود برانی دوستت دارم
به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم
چه سود از مهر ورزیدن ، چه حاصل از وفا کردن
مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم
منو ببخش تنهام نزار ، برای آخرین بار / تنهام نزار ، بی من نرو ، نگو خدانگهدار . . .
جنس من از آهن و از سنگ نیست / من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست
حال دل از من نمیپرسی چرا / حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست . . .
بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم
بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم
بیا از حسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم
بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم . . .
خورشید را در آغوش گرفته ای
پاهایت را به بوسه دریا سپرده ای
موهایت را به دست نسیم
چه خوش غیرتـــــــم من!!
تمام شعر های عاشقانه جهان
شبیه توانــــــد!!
تو امــــا!! پشت استعاره ایستاده ی
که به ذهــن هیچ شاعـــری نمی رسد...
چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند
گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی...
همین که فهمید غـــــــــــم دارم آتش گرفت . . .
به خودت نگیر رفیق !!!!!
سیـــــــــــــ ــگارم را گفتم
واژه هایم رنگ باران دارد وقتی از تو مینوسم
قلبم خیس دلتنگی است و چشمانم طوفانی
آسمانم دلم برای تـو، آنقدر تنگ می شود که آغـوشم برایـــش کهکشان است !!