برایت مینویسم
دوستـت دارم
نگو که تکراریسـت
شاید روزی رسد که
هرگز تکرار نشود
حتما نباید مدت ها دور از تـــو باشم . . . تا تنـها شــــــوم
یک روز من بی تـــو، یک عمر تنهاییست
به اشتیاق اولین دانه برف
به تحمل آخرین برگ پاییز
به گرمای تن خورشید
و به زیبایی آسمان شب
قسم می خورم که دوستت دارم
نیایــــــــــــــــــی
بـــــــهار نمی آید
پرستوها بی کار می شوند
درخت ها غمْ باد.
حالا من هیچ؛ اما...
چه گناهی کرده اَند این بی چاره ها
هر جا که می بینم نوشته است :
" خواستن توانستن است "
آتش می گیرم !
یعنی او نخواست که نشد ؟!
نه
تو دروغگو نیستی
من حواسم پرت است!
گفته بودی دوستم داری بی اندازه
خوب که فکر می کنم
تازه می فهمم که "بی اندازه" یعنی چه!
زخــمهـایــم به طعنـه مـی گــوینــد : دوستــانــت ، چـــقدر بـــانمـــک انـــد.....
قلبم یک خط در میان می زند....زود نیست؟
دست هر پیر زنی را گرفتم ...گفته..."پیر شی مادر"...
خدایا نکند در جوانی پیر شدم .....
زندگی شبیه شعریست
قافیه هایش با من ، ” تو ” فقط همیشه ردیف باش !